Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - هفته نامه همشهري جوان - مرجان فاطمي: سريال «سايه بان» به جاي سرگرمي مخاطبان در ساعات آخر شب به اثري تلخ تبديل شده و تصويري اغراق شده از بدبختي جوانان به نمايش مي گذارد.
اطلاعات فوري
• نام سريال: سايه بان
• کارگردانان: جمشيد و نويد محمودي
• از چه شبکه اي پخش مي شود: شبکه دو
• تعداد قسمت ها: 50 قسمت
• موضوع: قرار است دست و پنجه نرم کردن چند جوان را با مشکلات جامعه به نمايش بگذارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


• انتقادها: تلخي بيش از حد، نداشتن روزنه اميد، طولاني بودن و کشدار شدن بي دليل اتفاق ها

تا حالا سريال هاي زيادي داشته ايم که قصه هايشان حول محور زندگي چند جوان شکل گرفته؛ از «روزگار جواني» و «خط قرمز» و «پشت کنکوري ها» گرفته تا «داستان يک شهر» و «بچه هاي نسبتا بد» و همين حالا هم «ليسانسه ها»؛ همه اين سريال ها در دوره خودشان آثار درجه يکي بودند. همه شان توانستند مخاطبان همسن و سال خودشان را جذاب کنند و پاي تلويزيون بکشند. در تمام اين سريال ها، هم اوقات خوش داشتيم و هم روزگار تلخ و عذاب آور اما در هيچ کدامشان، شخصيت ها به طور کامل بدبخت نبودند. درست است که تو دردسر مي افتادند، کم مي آوردند يا همه چيزشان را از دست مي دادند اما لحظه هاي خوشي هم داشتند که به واسطه آن ها دل مخاطب را به دست مي آوردند.
سريال «سايه بان» برادران محمودي که اين شب ها از شبکه دو روي آنتن است هم قصه چند جوان دهه شصتي و دهه هفتادي را روايت مي کند اما به هيچ عنوان شباهتي با سريال هاي جوانانه قبلي ندارد. قصه درباره تعدادي جوان پايين شهري و بيکار است که پشت سر هم بدبياري مي آورند، به بن بست مي رسند، بي معرفتي مي بينند و حتي يک روزنه اميد و احساس خوشايند در زندگي ندارند. يعني مخاطبان بايد 50 شب، به تماشاي سريالي بنشينند که کاملا تلخ و سياه است. در اين مطلب، زندگي سياه شخصيت هاي جوان سريال سايه بان را بررسي مي کنيم.
سعيد؛ بدشانس و بيکار

فلاکت: 95%
بدبختي ها: سعيد مادر ندارد، پدرش زمينگير است و برادرش هم بيکار. خودش هم هيچ کاري ندارد و حتي از پس مخارج زندگي خودش هم بر نمي آيد. همسرش مدام به خاطر بيکاري و نداشتن خانه او را تحقير مي کند. سعيد از سهراب پول مي گيرد تا برود چين و جنس بياورد اما جنس ها روي دستش باد مي کند و مجبور است آن ها را به نصف قيمت بفروشد. براي همين نصف قيمت از قربان چک مي گيرد اما موعد چک که سر مي رسد خبري از پول نيست.
سهراب با سعيد دعوا مي کند و سعيد براي گرفتن پول سراغ صاحب چک مي رود و با او گلاويز مي شود و بعد از اين که سر او را به ديوار مي کوبد کيف پر از پولش را بر مي دارد و فرار مي کند. پول هايي که سعيد برداشته، تقلبي است، براي همين زنداني مي شود و با سند پدرزن سهراب بيرون مي آيد اما دوباره به خاطر به کما رفتن قربان به زندان مي افتد.
روزنه اميد: تنها روزنه اميد زندگي سعيد خبر بچه دار شدنش است که درست موقعي که زنش مي خواهد از او جدا شود، مي شنود. از اين جهت حداقل يک مقدار خوشحال است و وضعيت بهترين نسبت به سهراب دارد.
سهراب؛ ابرقهرمان بدبياري

فلاکت: 99%
بدبختي ها: سهراب شخصيت اصلي سريال است. پدرش مرده و مادرش خياطي مي کند. برادرش بي پول و بيکار است و به خاطر وضع بد زندگي شان مدام به پر و پار همه مي پيچد. خواهرش که از قضا ناراحتي قلبي دارد، قرار بود با پسري به اسم آرمان عروسي کند اما سر بزنگاه، جهيزيه اش را دزد مي زند. سهراب پول خريد دوباره جهيزيه را ندارد، چون پولش را به سعيد داده و سعيد هم پنهان از او با اين پول خانه گرفته است و عروسي خواهرش به هم مي ريزد و داماد مي رود گرجستان سراغ دختر دايي اش.
از طرف ديگر سعيد براي پس دادن پول او با فردي به اسم قربان گلاويز مي شود و به جاي پول، اسکناس تقلبي تحويل مي گيرد. سعيد مي افتد زندان و سهراب سند پدرزنش را گرو مي گذارد تا او را بياورد بيرون. سعيد فرار مي کند و پدرزن، دنبال سندش مي آيد و آبروي سهراب مي رود. اين هايي که گفتيم تازه بخشي از بدبختي هاي سهراب است و بخش ديگر آن که ورشکست شدن کارخانه و گلاويز شدن با طلبکار و رفتن به زندان و اين جور چيزهاست، بماند.
روزنه اميد: يک نقطه روشن هم در زندگي سهراب وجود ندارد. او حتي با نامزدش هم اوقات خوشي ندارد و محض نمونه يک ساندويچ هم همراه او گاز نمي زند تا خيال مخاطب کمي راحت شود.
سارا؛ شکست خورده در عشق

فلاکت: 90%
بدبختي ها: سارا مشکل قلبي دارد. نامزدش آرمان درست چند روز مانده به مراسم عقد ناپديد مي شود و هيچ دليلي براي رفتنش نمي آورد. او در اينستاگرام تصوير نامزدش را با دختر ديگري مي بيند و نااميد و دلشکسته مي شود. او حتي قبل از اين شکت عشقي هم دختر شاداب و بانشاطي نبود. مادر آرمان او را تحقير مي کرد و وضعيت مالي بد خانواده اش را توي سرش مي زد. درست روزي که قرار بود آرمان با مادرش براي ديدن جهيزيه بيايد، جهيزيه را دزد مي برد. او علاوه بر مشکلات خودش به خاطر دو برادرش سهراب و بابک هم غصه دار است.
روزنه اميد: تا قسمت 45، هيچ روزنه اميدي وجود نداشت اما حداقل شخصيت سارا اين سعادت را داشت که چند قسمت اول سريال کنار نامزدش خوش باشد. بنابراين وضعيتش به نسبت بهتر از بقيه بود.
نسترن؛ دعوا، گريه، طلاق

فلاکت: 95%
بدبختي ها: پدر و مادر ندارد و تا دوسوم سريال هم بچه دار نمي شود. برادرش از اول مخالف ازدواج او با سعيد بوده است و الان هم مدام او را به خاطر زندگي فقيرانه اي که دارد، سرزنش مي کند. او دلش مي خواهد مستقل از خانواده همسرش زندگي کند اما به خاطر بي پولي چنين امکاني را ندارد. مدام از بيکاري شوهرش ناراحت است و به او طعنه مي زند. زماني که سعيد به خاطر پول هاي تقلبي به زندان افتاد به اصرار برادرش تصميم مي گيرد از سعيد جدا شود اما درست سر بزنگاه متوجه مي شود که باردار است. با به کما رفتن قربان و زنداني شدن سعيد، حالا تلاش مي کند هر طور شده جلوي محاکمه شوهرش را بگيرد تا بچه اش بدون پدر نماند. نسترن هميشه نالان و گريان است و مدام با سعيد دعوا مي کند.
روزنه اميد: تنها روزنه اميد زندگي نسترن همين خبر بچه دار شدن است اگرنه از شروع سريال تا قسمت 45 حتي يک لحظه هم خوشحالي و حس خوبي از او نمي بينيم.
آرمان؛ محکوم به ازدواج براي پول

فلاکت: 80%
بدبختي ها: شخصيت بي وفا و ناروزن سريال است که سارا را چند روز قبل از عقد ول مي کند و مي رود سراغ دختر دايي اش. اين شخصيت هم بدبختي هاي خاص خودش را دارد. پدر و مادرش اختلاف شديد دارند و جدا از هم زندگي مي کنند. يک بار نامزدي با دختردايي اش را به خاطر مخالفت زن دايي اش به هم مي زند. حالا به دختري پايين شهري علاقه مند شده اما مادرش تمايلي به اين ازدواج ندارد. خانواده آن ها ورشکست شده اند و مادرش به خاطر پاس نشدن چک ها به زندان مي افتد. او براي آزادي مادرش يک راه حل دارد. بايد با دختردايي اش ازدواج کند تا دايي اش راضي شود مادرش را از زندان بيرون بياورد و چک هايشان را پاس کند. در اين شرايط سارا را ول مي کند و به گرجستان مي رود تا به خاطر حفظ زندگي پدر و مادرش با دختردايي اش ازدواج کند.
روزنه اميد: او سرنوشتش را پذيرفته است و حالا هم در گرجستان کنار دختر دايي اش زندگي مي کند. درست است که علاقه اي به او ندارد اما چندان هم نشانه اي از درد و اندوه در او نمي بينيم.
دهه هفتادي هاي بدبخت

بابک و حميد، شخصيت هاي دهه هفتادي سريال سايه بان هستند. هيچ کدام نه درس خوانده اند و نه کار دارند. بابک با مشکلات شخصيتي رو به رو است و مدام شر درست مي کند و حميد هم به خاطر قاچاق دارو زنداني است؛ يعني حتي دهه هفتادي هاي سريال هم وضعيت خوشي ندارند.
ناصر برادر نسترن تنها جوان سريال است که وضعش خوب است و دستش به دهانش مي سد. طبيعتا او ديگر بايد خوشحال باشد اما به خاطر زندگي سخت خواهرش خوشحال نيست و به گفته زنش نصف شب ها در آشپزخانه گريه مي کند.

سه نقطه ضعف اصلي سايه بان

تلخي بيش از حد
نويد محمودي: سايه بان تلخ نيست بلکه واقعي است و اين واقعيت از درون قصه آدم هاي مجموعه که در جامعه ما وجود دارند، نشئت مي گيرد.
تحليل ما: واقعا هر مسئله واقعي که از درون جامعه نشئت مي گيرد، قابل نمايش است؟ مردمي که به اندازه کافي درگير مسائل و مشکلات خودشان هستند، چرا بايد شب ها که فارغ از سختي ها ي روزمره مقابل تلويزيون مي نشينند هم اين همه سياهي و تلخي از زندگي تعدادي جوان ببينند؟ برادران محمودي همين چند سال پيش «چند متر مکعب عشق» را ساختند. آن فيلم تلخ بود اما جذابيت عشق ميان شخصيت هاي اصلي، روي تلخي ها سايه مي انداخت اما سايه بان نقطه جذابي ندارد که مخاطب دلش را به آن خوش کند.
کشدار و طولاني
نويد محمودي: ريتم کند، عمدي بوده؛ چون در قسمت هايي از سريال بايد آدم هاي بيشتري معرفي مي شدند. وقتي بازيگران نقش اصلي، مشهور نباشند، چند قسمت طول مي کشد تا مخاطبان آن ها را بپذيرند.
تحليل ما: درجا زدن و پيش نرفتن داستان با معرفي شخصيت ها فرق مي کند. در هر قسمت، به طور متوسط چهار تا پنج دقيقه وجود دارد که شخصيت ها فقط به در و ديوار نگاه مي کنند يا بخش مهمي از هر قسمت صرف توضيح يک مسئله معمول مي شود. مخاطبان کندذهن نيستند، هر مطلبي را يک بار که بگوييد متوجه مي شوند.
نبود پيچيدگي در قصه
نويد محمودي: کاملا به وجود تعليق معتقدم اما بعضي قصه ها نياز به پيچيدگي ندارند؛ مثلا قصه پدرسالار اصلا پيچيده نبود، داستاني يک خطي داشت.
تحليل ما: در سريال پدرسالار، در همان قسمت چهارم و پنجم که عروس جديد خانواده مقابل پدرسالار مي ايستد، قصه شکل مي گيرد و از آن به بعد تکليف مخاطبان براي ادامه داستان مشخص مي شود. در سايه بان تا قسمت بيستم هنوز مخاطبان نمي دانستند مسئله چيست. مگر مي شود از مخاطب خواست 20 شب صبر کند تا بعد ماجرا برايش روشن شود؟

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۷۲۹۸۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پیشنهاد تماشای «افعی تهران» در تلویزیون

آفتاب‌‌نیوز :

مدتی است که در راستای حمایت سازمان صداوسیما از سریال‌های شبکه نمایش خانگی، سریال‌ها و برنامه‌های جدید شبکه نمایش خانگی از بخش‌های خبری تلویزیون معرفی می‌شوند.

به همین منظور سریال «افعی تهران» به تازگی و به عنوان یکی از سریال‌های دارای مجوز از ساترا، در برنامه «بسته پیشنهادی» شبکه دو سیما معرفی و برای تماشا به مخاطبان پیشنهاد شد.

سریال «افعی تهران» در طول مدت پخش حاشیه‌هایی را هم به همراه داشته است و برخی رسانه‌ها درباره گریم و موقعیت تعدادی از شخصیت‌ها از جمله کاراکتر سحر دولتشاهی به عنوان تراپیست انتقاد‌هایی را مطرح کردند.

سامان مقدم کارگردانی این سریال را برعهده دارد. پیمان معادی هم نقش اصلی سریال را بازی کرده و هم فیلمنامه را با پویا مهدوی‌زاده نوشته است.

«افعی تهران» ماجرای قاتلی را تعریف می‌کند که مقتولین خود را مسموم می‌کند و از همین رو به افعی معروف است. نکته جالب، اما در مورد این قاتل این است که تمام مقتولین او، افرادی هستند که سابقه کودک‌آزاری دارند. حال در این میان یک منتقد و مدرس سینما، در حال تلاش برای ساختن فیلمی از این اتفاق است که با مخالفت مراجع قانونی مواجه می‌شود. اما در برهه‌ای از زمان، اجازه ساخت این فیلم توسط پلیس صادر می‌شود، چرا که پلیس می‌خواهد از این طریق، قاتل را دستگیر کند.

منبع: خبرگزاری ایسنا

دیگر خبرها

  • بازیگری متفاوت عمو پورنگ؛ منتظر این سریال در نمایش خانگی باشید
  • ساخت سریال‌های جدید «الف ویژه» در دستور کار تلویزیون
  • سریال‌های جدید تلویزیون/ از بدل علی مشهدی تا نمایش توان علمی کشور
  • شنیدن ملودی‌های شریف روی نُت «رعنا»/ موسیقی خوب برای سریال خوب است
  • شنیدن ملودی های شریف روی نُت «رعنا»/ موسیقی خوب برای سریال خوب
  • عمو پورنگ به «لالایی» نزدیک شد و تلویزیون به سریالی فوتبالی!
  • پیشنهاد تماشای «افعی تهران» در تلویزیون
  • نویسنده «نون‌خ‌۵» تحقیقات جدی درباره محیط‌زیست و کولبر‌ها انجام داد
  • دست پر تلویزیون برای بهار و تابستان پیش رو / سریال‌های جدید آنتن را پررونق می‌کنند؟
  • سریال‌های جدید آنتن را پررونق می‌کنند؟